کد مطلب:25883
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:25
الف ـ چرا مسيحيان و يهوديان به حضرت عيسي و موسياعتقاد بيشتري دارند؟ ب ـ چرا كتابهاي اين دو پيامبر تحريف شده است؟ ج ـ نمونههايي از تحريف ها را نام ببريد؟
الف ـ حضرت موسي و حضرت عيسي، از پيامبران اولواالعزم و داراي شريعت بودند. عده بسياري با تبليغي كه اين دو پيامبر در زمان خود داشتند، پيرو آنان شده و شريعت آن دو را پذيرفتند.
پيروان حضرت موسي را يهودي و پيروان حضرت عيسي را مسيحي مينامند. هم چنان كه پيروان پيامبرمكرم اسلام را مسلمان مينامند بنابراين، اولين دليل اعتقاد يهوديان و مسيحيان به آن دو پيامبر بزرگوار، پيروي آنها از اين دو پيامبر است.
دليل ديگر تبليغات گسترده كليساها و كنيسهها است كه با وجود نسخ اين دو شريعت با شريعت كاملتر كه همان اسلام باشد، هنوز افراد زيادي پيرو اين دو شريعت باقي ماندند.
چنان چه مرادتان از اعتقاد بيشتر اين است كه مسيحيان و يهوديان به حضرت عيسي و موسيبيشتر از مسلمانان به حضرت محمد9 اعتقاد دارند مطلبي است كه اثباتش مشكل است.
تحريف تورات و انجيل و نسبت دادن برخي از امور ناهنجار به اين دو پيامبر بزرگ، عمل نكردن به تعاليم آنان، خالي بودن كليساها و كنيسهها از مسيحيان و يهوديان، دلايلي است كه ثابت ميكند همة مسيحيان و يهوديان اعتقاد عميقي به اين دو پيامبر ندارند و تنها در ظاهر خود را مسيحي يا يهود مينامند.
ب ـ برخي از علل تحريف شرايع مذكور از نظر قرآن كريم عبارت است از:
1. نژادپرستي و تعصب نژادي يهوديان، يكي از گفتههاي بياساس يهود كه آنان را به خود مغرور ساخته و سرچشمة قسمتي از انحرافات آنها شده بود اين بود كه: وَ قَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلآ َّ أَيَّامًا مَّعْدُودَةً;(بقره،80) و گفتند: هرگز آتش دوزخ جز چند روزي به ما نخواهد رسيد.
2. حسد و منافع شخصي و هواپرستي; يهود با عشق و علاقة مخصوصي براي ايمان به رسول خدا6 در سرزمين مدينه سكني گزيده بودند و نشانههاي پيامبر6 را در كتاب آسماني خود تورات ميخواندند و با بيصبري در انتظار ظهورش بودند، اما پس از ظهور پيامبر اسلامتنها به خاطر اينكه او از بنياسرائيل نيست و يا منافع شخصيشان را به خطر مياندازد به او كافر شدند و به تحريف شريعت خويش پرداختند: ...وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُوا بِمَآ أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَآ أُنزِلَ عَلَيْنَا وَ يَكْفُرُونَ بِمَا وَ رَآءَهُ...;(بقره، 91) و هنگامي كه به آنها گفته شود، به آنچه خداوند نازل فرموده است ايمان بياوريد، ميگويند: ما به چيزي ايمان ميآوريم كه برخود ما نازل شده است و به غير آن كافر ميشوند، در حالي كه حق است; و آياتي را كه بر آنها نازل شده، تصديق ميكند، بگو: اگر راست ميگوييد و به آياتي كه بر خودتان نازل شده ايمان داريد، پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين به قتل ميرسانديد؟ آري، اگر به راستي آنها به تورات ايمان داشتند، توراتي كه قتل نفس را گناه بزرگي ميشمرد نميبايست پيامبران بزرگ خدا را به قتل برسانند و دست به تحريف شرايع آنها بزنند!
3. اغراض سياسي و اقتصادي; جمعي از دانشمندان يهود و اهل كتاب، هنگامي كه موقعيت اجتماعي خود را در ميان يهود در خطر ديدند، كوشش كردند كه نشانههايي كه در تورات دربارة آخرين پيامبر وجود داشت و شخصاً در نسخي از تورات با دست خود نگاشته بودند، تحريف نمايند و حتي سوگند ياد كنند كه آن جملههاي تحريف شده از ناحيه خدا است! إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَـَنِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُولَـََّئِكَ لاَخَلَـَقَ لَهُمْ...; (آل عمران، 77) كساني كه پيمان الهي و سوگندهاي خود را ]به نام مقدس او[ با بهاي كمي معامله ميكنند، بهرهاي در آخرت نخواهند داشت...
4. حرص شديد آنها به ماديات در قبضه كردن دنيا و انحصارطلبي; اين حرص باعث ميشد كه در جمعآوري اموال از هر راهي باكي نداشته باشند و كتاب و شريعت خود را نيز زير پا بگذارند: وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَيَ حَيَوَةٍ...;(بقره،96) آنها را حريصترين مردم حتي حريصتر از مشركان بر زندگي ]اين دنيا و افروختن ثروت[ خواهي يافت.( ر. ك: تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 1، ص 348 ـ 361; ج 2، ص 459 ـ 484; ج 4، ص 313، دارالكتب الاسلامية. )
ج ـ تحريف تورات: خداي متعال در آيه 13 سوره مائده ميفرمايد: اما به خاطر پيمانشكني، آنها ]بنياسرائيل[ را از رحمت خويش دور ساختيم و دلهاي آنان را سخت و سنگين نموديم، ]تا آنجا كه[ سخنان خدا ]خدا[ را از مورد خود تحريف ميكنند و بخشي از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند، و هر زمان، از خيانتي ]تازه[ از آنها آگاه ميشوي، مگر عدة كمي از آنها; ولي از آنها درگذر و صرف نظر كن كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد!
در آيه 41 همين سوره نيز بار ديگر بر تحريف تورات تأكيد شده و آمده است: ...يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِه; آنان ]يهوديان[ سخنان را از محل خود تحريف ميكنند.
همچنين در آيه 75 سوره بقره در خطاب به مسلمانان ميخوانيم:
شما چگونه انتظار داريد كه اين قوم ]يهود[ به دستورات آيين شما ايمان بياورند، با اينكه گروهي از آنان سخنان خدا را ميشنيدند و پس از فهم و درك، آن را تحريف ميكردند، در حالي كه علم و اطلاع داشتند؟! بنابراين، اگر ميبينيد آنها تسليم بيانات زندة قرآن و اعجاز پيامبر اسلامنميشوند، نگران نباشيد، اينها فرزندان همان كساني هستند كه به عنوان برگزيدگان قوم، همراه موسيغ به كوه طور رفتند و سخنان خدا را شنيدند و دستورهاي او را درك كردند، و به هنگام بازگشت، آن را تحريف نمودند.( ر.ك: تفسير نمونه، ج 1، ص 313; نيز بنگريد ج 1، ص 547 تفسير آيه 159 سوره بقره; ج 4 تفسير آيات 13 و 41 مائده. )
تحريف انجيل:
خداوند در آيات متعددي، افكار انحرافي مسيحيان را كه بر انجيل آنها منطبق و برخاسته از آن است، مطرح كرده و مردود دانسته است; براي مثال، خداي متعال در آية 30 سورة توبه، به شدت مسيحيان را به خاطر عقيده باطل و تحريف شده خدا و فرزند خدا دانستن حضرت عيسيغ توبيخ كرده است: يهود گفتند: عزير پسر خداست و نصاريَ گفتند: مسيح پسر خداست! اين سخني است كه با زبان خود ميگويند كه همانند گفتار كافران پيشين است، لعنت خدا بر آنها باد، چگونه دروغ ميگويند؟!( براي آگاهي بيشتر ر.ك: تفسير نمونه، ج 7، ص 361 ـ 367. )
اعتقاد به فرزند بودن حضرت مسيحغ براي خدا و تثليث (خداي سه گانه)، هنوز هم در كتابهاي مقدس مسيحيان موجود است.( ر.ك: قاموس كتاب مقدس، بحث مسيح و اقانيم سه گانه. )
اين در حالي است كه اصل توحيد از اصولي است كه ركن اصلي همه اديان تاريخ بشر را تشكيل داده، همه تلاش انبيأ براي ترويج اين باور بوده است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.